برخواهم گشت
حرف نازکی ست ، برخواهم گشت
ودرنیستان چشمانت
دیدبانی خواهم داد
کسی گفت آب
من تشنه برگشتم .
آن طرف پشت پرچین بی خیالی
دختری باشلیته ی قرمز
غازهایش را از چرا برمی گرداند .
حرف تازه ای نیست
من همیشه برمی گردم
فکرهای روشنت اما
از آن من نمی شود.