وبلاگ :
پرسه درخيال
يادداشت :
داستاني كوتاه از مهر زاد مقدس
نظرات :
2
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مهرزاد
ممنونم راوي جان . اما پگاه من هيچ جا چيزي را قبول نكرده ام . فقط گفتم نگاه گفت آن كه تو مي گويي همان است كه ما مي گوييم . ولي من گفتم هنوز دلم بر نمي دارد. داستانم را بخوان . و سعي كن جزيياتي در آن بيابي . همانگونه كه خودت مي گويي . در مورد جزييات كه مي شود مقابل يا متضاد كليات . يعني جزييات چيزي است كه در صورت حذف شدن به بدنه داستان صدمه اي وارد نيايد . يك جمله را حذف كن كه داستان به هم نخورد . يك كلمه را حداقل . سعي كرده ام در خرج كردن كلمات خست كاملي به خرج دهم . پس خواهي ديد كه داستان بدون جزييات هم مي تواند كامل و قشنگ باشد . اگر اين را قبول داري بر مي گرديم به تفاوت رنگ و جزييات . اميدوارم بتوانيم در كنار هم چيزي ياد بگيريم . نوشته آن روز را هم فرستادم به ايميل ات همان كه آن بالا هست ...