آخرين پست من !
چرا آخرين پست من ؟ مي داني چرا من هميشه ساكتم ؟ جز چند بار معدودي حرفي از من شنيده اي ؟ چون حرف زدن و بحث كردن باعث به چالش كشيدن انديشه مي شود . و بعضا خوش ندارندش . خيلي ها را ديده ام كه حرف درست و سر راست و صاف را قبول ندارند . چرا كه با عقايدشان سازگار نيست و در اين وسط دعوا سر مي گيرد . من بحثي را دوست دارم كه به نتيجه اي برسد و در آن چيزي ياد بگيرم . نه كه دعوا كنم تا حرفم را به كرسي بنشانم . من دوست دارم پشت سر حق باشم تا اينكه من حق داشته باشم ! احساس مي كنم اين بحث دارد به اين سو پيش مي رود و ادامه اش باعث اطاله كلام و وقت است . پس همين جا به خدا مي سپارمش . اما براي آخرين قسمت اين را مي نويسم اين را از كتاب عناصر داستان ميرصادقي برايت مي نويسم . جالب است بداني در داستان نه آنگونه كه تو مي پنداري تصوير وجود دارد . (البته آن كه تو تصوير مي خوانيش ) و نه جزييات . حداقل در اين كتاب و چند كتاب ديگري كه در دسترس من بود چيزي نيافتم ! جايي چيزي ديدي ممنون مي شوم مرا هم خبر كني . و در ضمن اين لايحه نيست كه من مي گويم اين بيانيه است !
جزييات يا رنگ يا هر چيز ديگري که است چندان مهم نيست ! چرا که قابل حذف شدن است آنهم بودن اين که به داستان صدمه اي وارد شود يا حداقل به خيلي از داستانها . بعله بعضي جاها تو توصيف يا چزييات را نمي تواني حذف کني . چرا که داستان بر آن استوار است مخصوصا در داستانهايي که پيرنگ کم رنگي دارد . و حادثه اي نيست .
اين را من مي گويم و مي تواني از آن در دادگاه عليه من استفاده كني . اما در بخش فضا و رنگ كتاب فوق مي خوانيم :
فضا و رنگ صرفا بسته به تمايل نويسنده است اين كه چطور بخواهد از آن استفاده كند . اغلب هماهنگي و سازگاري موضوع با فضا و رنگ داستان موجب ايجاد احساس مي شود . گاهي لحن گوينده اين كار را انجام مي دهد مثل گلدسته ها و فلك جلال ال احمد . بعضي اوقات فضا و رنگ عنصر غالب بر داستان است و پيرنگ و موضوع و درونمايه داستان را تحت الشعاع قرار مي دهد. مثل فضا ورنگ سورئاليستي در بوف كور .
تعريف فضا و رنگ
.... براي توصيف تاثير خلاقه اي از ادبيات يا نمونه هاي ديگر هنر بكار برده مي شود . فضا و رنگ با حالت مسلط مجموعه اي كه از صحنه ، توصيف و گفتگو آفريده مي شود سر و كار دارد ....
----------------------------------------------------------
در اينجا بحث من تو را من يكطرفه تمام مي كنم . مي خواهي فكر كن من قبولت كردم اما نه . كه تو طرفه مي روي و سفسطه مي كني . در هر صورت من داستان مزه را براي اين بحث خلق كردم كه به خيلي ها مزه داد انگار (نظام و خيراله و راوي و خودم تا حالا ) و براي همين از تو ممنونم و خدا نگهدار....
راستي حتما كتاب عناصر داستان را بخوان . خيلي خيلي مهم است . حتي مهمتر از روزگار از دست رفته مارسل پروست و من و تو ! مخصوصا براي من و تو .
موفق و پايدار باشي