داد كه مي زني
ثانيه عبور ميكند
ودرد شريان را كشتار ميكند
احساس عميقي است
احساسي است
دوستان درود . محمد جان از همانجا به هفتان رفتي يا نه ؟ آنجا را هم بخوان . وقت كم داري ولي براي تو يك پيتزاي خصوصي مي ارزد .
خيرالله . ليلايي شده اي . دلم خيلي هواي ذهن خجالتيت را كرده بود . خوشحالم كردي و اندوهگين .
از اين حرفا ميخوام زياد برات مي نويسم . هم اينجا و هم تو وبلاگ خودت و هم محمد جان .
سلام ...
منتظر گزارش نشست ادبي ام ...
زود ...
براي بدن فقط شادكامي خوب است . اما نيروي ذهن را اندوه پرورش مي دهد .
( مارسل پروست )
روشن است كه خسته ام
زيرا آدميان در جايي بايد خسته شوند
(ريلكه )
شعر و هنر تنها راه نجات انسان است . زبان خانه ي هستي است ( هايدگر )
البته هايدگر جوان داريم و پير . اين سخن از هايدگر پير است .
1- نشست ادبي فردا پنج شنبه يادمان نرود .
2- از پيشنهاد فردين شهرياري استقبال كنيم مثل اينكه چيز خوبي است .
درود . حيف كه وقت كم داري . وگرنه دوست داشتم هم درباره داستان و هم درباره ي ادبيات شعري آنلاين ( اين اصطلاح را من به وجود آورده ام ولي سالها پيش از من دزديدند ) گفتگو كنيم . داستان آخرت را دوباره بايد بخوانم .
راستي يك چيز ديگر . داستانهاي كوتاه هم مي نويسي ؟ مثلا سه صفحه اي يا ده صفحه اي ؟ مثل گذشته . /آنها هم حال و هواي خوبي داشت . وقتي به ايران بر مي گردي ( كي ؟ حضرت جبرئيل مي گويد به زودي ) آنها را برايم سوغات بياور . هر چند جبرئيل يك چيزهايي درباره ي مرگ مي گويد . مفهوم حرفهايش تلخ است البته فقط براي من .
خوندم . ولي بيشتر بايد درباره اش حرف زد .
ممنون