گريه نکن خواهرم در خانه ات درختي خواهد روييدو درخت هايي در شهرت و بسيار درختان در سرزمينت و باد پيغام هر درختي را به درخت ديگر خواهد رسانيد و درخت ها از باد خواهند پرسيد :در راه که مي آمدي سحر را نديدي !
(سووشون)بند آخر
به ياد سيمين دانشور ...
مثل بادي که بوي گندم زار مي دهد
دست هايم
موهايت را به ياد مي آورند
وناني که بوي تنور مي دهد
آغوشت را به يادمدرکدامين پسکوچه ي ذهنت
جا مانده ام
که به يادم نمي آوري ؟
کار قشنگي خوندم
درود
سلام
قشنگ بود . اين مستطيل هاي کوچک کلمات بودند که به اين صورت در آمدند يا اينکه شعر به همين کوتاهي بود ؟