• وبلاگ : پرسه درخيال
  • يادداشت : استواي ديدار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام بزرگوار
    با يک کار سپيد به روزم
    و چشم براهتان...
    + قلام هصين قزنفري! 
    شب بود و خورشيد در اسمان ميدرخشيد من درسرما عرق کرده بودم
    تو شپش گرفته بودي من ميخنديدم ها ها ها
    سلام به فرزانه ابراهيمي/شعر خوبي بود يعني شروع خوبي داشت فرم کار را فضاسازي جلو ميبرد اگر نگاهي رئاليسمي به آن داشته باشيم درد و سختي و مشقتي از زندگي عاشقانه شاعر هم در شعر جاي داده شده بود ولي پايان بندي (

    من گم شده در خويشتن خويش) يا به قول خود من(در خود بي خودم) که به قول يکي از دوستان و استادان عارف نوعي درويش صفتيست در اين نوع جملات در کل شما با آوردن اين نوع جمله پايان شعر عاشقانه ي به آن خوبي را زيبا تمام نکردي.

    موفق باشي و پايدار


    با همان پيوند با مقاله اي جديد بروزم[لبخند]


    سلام.

    ببخشيد که دير آمدم.

    شعر زيبايي از شما خواندم.راستش زياد اهل نقد کردن نيستمولي فکر ميکنم باز توانايي تصويرسازي هاي پرتري داشتيد

    موفق باشيد.

    دوست عزيز

    سلام

    با يك شعر تازه به روزم.

    لطفاً سر بزنيد چشم به راه خواندن نظرات شما در مورد اين شعر هستم.

    با مهر


    سلام دوست
    با ترانه ي تيتراژپاياني سريال "آهستگي" به روزم و
    منتظر حضور سبز شما[گل]
    + محمد جواد ناطقي 


    سلام دوست

    دوستش داشتم

    يا حق


    سلام خانم ابراهيمي

    چرخي زده ام در خياباني خاص !


    سلام دوست خوبم
    با احترام شعر زيباتونو خوندم و لذت بردم .
    شاعرانگي زيبايي درش جريان داشت .
    واسه تون بهترينا رو آرزو دارم
    زمين زير پايم عرق کرده است
    با سلام دوست عزيز!
    کودک عاقلم دلش به درد امده , گوشي مي خواهد براي شنيدن![گل]

    سلام . من به روز شده ام با :
    " برخاستن از روي نيمكت سوم " ...

    سلام

    خوانده شديد..........زيبا.............

    مرسي

    سلام

    خوانده شديد...............زيبا...........

    مرسي

       1   2   3      >