• وبلاگ : پرسه درخيال
  • يادداشت : نشست ادبي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نگاه در پاسخ به مهرزاد مقدس  

    دوست عزيز . من نميدانم شما چرا در همان نشست ادبي اعتراض خود را بيان نكرديد كه اگر بيان مي كرديد تبديل به بحثي عمومي و خوب و تبادل نظر مي شد . آنچه از نامه ي شما فهميدم اين بود كه شما از اين گفته ي من كه نويسنده و شاعر فقط براي لذت ذهني خودش مي نويسد ناراحت شده ايد . شما معتقديد كه نويسنده اول بايد به مخاطب خود فكر كند . ولي دوست عزيز نويسنده معلول تضادهاي دروني خود است . اين تضادها او را آزار مي دهد . تعارضها او را به آنجا مي كشاند كه با نوشتن خود را راحت كند . اگر يادداشتها يا خاطرات هر نويسنده اي را بخوانيد چنين درخواهيد يافت . يادداشتها نامه ها و خود داستانهاي كافكا . وولف . پلات . داستايوسكي . نامه هاي گوركي . نامه هاي چخوف . نامه هاي صادق هدايت خصوصا نامه هايش به شهيد نورايي كه تازه اجازه انتشار يافته و..... خوب . نويسنده پس از نگارش يا در حال نگارش لذت مي برد . خودت هم وقتي مي نويسي لذت نمي بري ؟ شما نويسنده ي داستانهاي كوتاه خوبي هستيد . آيا نوشتن اين داستانها براي اتين بوده كه بر جامعه تاثير بگزاريد ؟ بيا اينطوري در نظر بگيريم يا انگار كنيم كه مارسل پروست وقتي در جستجو را مي نوشته به فكر اين بوده كه تاثير خوبي بر جامعه اش داشته باشد . مسخره نيست ؟ مارسل پروستي كه در هشت جلد كتابش تمام جامعه اش را به سخره مي گيرد ؟ او لذت مي برد . اصلا جاي بحث نيست .

    دوست عزيز من هيچوقت نتوانسته ام به عنوان يك فعال ادبي به نتيجه ي دلخواهم دست يابم . البته اين چندان وحشتناك نيست . وحشتناك اين است كه شما مرا به عنوان يك قهرمان به حساب بياوريد و بعد اينگونه از من زده شويد . حرفهاي پوچ من نبايد شما را از آمدن به نشست ادبي باز دارد . بلكه بايد شما را دچار انگيزه كند كه حرفهايتان را بزنيد و سعي در نهادينه كردن فكر خود كنيد . از اينكه گفته ايد دوست داريد به خود بيايم و سعي كنم خودم باشم هم به اين نتيجه رسيدم كه در نظر همگان من خودم را گم كرده ام . پس در اينباره شما با ديگران اشتراك نظر داريد . اما اين را هم بگويم كه وقتي نمانده . به قول شما من هشت سال يا شايد خيلي كمتر به زندگيم نمانده . پس خدا را شكر خيلي زود از شر من و افكار و حرفهاي پوچ من خلاص مي شويد . به اميد ديدار در نشستهاي ادبي .