سبك نوشتاري كافكا
کافکا که در پراگ به دنيا آمده بود زبان چکي را خوب ميدانست، ولي براي نشتن زبان آلماني پراگ (Prager Deutsch)، گويش مورد استفاده? اقليتهاي آلماني يهودي و مسيحي در پايتخت بوهم را انتخاب کرد. به نظر کافکا آلماني پراگ «حقيقيتر» از زبان آلماني رايج در آلمان بود و او توانست در کارهايش طوري از آن بهره بگيرد که قبل و بعد او کسي نتوانست.[?]
با نوشتن به آلماني کافکا قادر بود جملات بلند و تودرتويي بنويسد که سراسر صفحه را اشغال ميکردند، و جملات کافکا اغلب قبل از نقطه? پاياني ضربهاي براي خواننده در چنته دارند ـ ضربهاي که مفهوم و منظور جمله را تکميل ميکند. خواننده در کلمه? قبل از نقطه? پايان جمله است که ميفهمد چه اتفاقي براي گرگور سمسا افتاده، يعني مسخ شده[?]
مشکل ديگر پيش روي مترجمان استفاده? عمدي نويسنده از کلمات يا عبارات ابهامآميزي است که ميتوانند معاني مختلفي داشته باشند. مثلاً کلمه? Verkehr در جمله? آخر داستان «داوري»؛ اين جمله را ميتوان اين طور ترجمه کرد: «و در اين لحظه، جريان بيپايان اتوموبيلها از بالاي پل ميگذشت.» ولي کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که هنگام نگارش اين جمله به «انزالي ناگهاني» فکر ميکردهاست.[??] در حالي که ترجمه? رايج براي verkher همان ترافيک است.