سلام . دو روز مريض بودم و اين دكتر شبان شبانه روز سرم به دستم وصل كرد و هيچ كس نپرسيد حالت چطور است . البته من به خاطر اينكه از صداي زنگ تلفنات بدم مي آيد قطعش كرده ام . حالا خودم مي گويم كه حالم خوب است . فكر مي كنم به خاطر شعرها و ديگر نوشته هاي بسيار خوبم بيست هزار نفر خنجي و شايد هم به قول جبرئيل هفتاد ميليون نفر چشمم زده داند . ولي من و جبرئيل زنده ايم .
اميدوارم اولا روز عيد اصلا نباشد و اگر هم باشد روز پنج شنبه نباشد . تا بتوانيم يك نشست ديگر بنشينيم .