نامه هاي ساعدي به دوستانش خيلي كم نشر مي شود و دليلش هم اين است كه ساعدي در نامه هايش حتي بيش از صادق هدايت از بي مايگي زندگي و روزمرگي احمقانه اي كه به آن دچار است مي نالد و هميشه از پوچي زندگي حرف مي زند .
ولي در اين نامه چيزي كه محسوس است ناله ي او براي از دست دادن وقت نوشتن و خواندن است و دلش مي خواهد بنويسد و نمي تواند . ساعدي بيشتر كار سياسي كرد تا نويسندگي و شايد به همين خاطر است كه خودش در آخرين نامه اش مي نويسد نوشته هاي من از تكنيك و مايه ي ادبي خاص خالي است .
بله . اگر او خودش را فقط وقف نويسندگي و ادبيات كرده بود با آن ذخن پيچيده اش چيزي كم از هدايت و گلشيري و بهرام صادقي نداشت .
اين است كه من معتقدم ادبيات وسيله نيست و اگر كسي بخواهد چنين كند به نوشتن خودش ظلم كرده است .