محمد جان دوباره درود . به نظرم مي رسد كه فقط آخرين نوشته ات داستان خيلي كوتاه است . ببين . اولين نوشته ات مثل يك جمله از فرهنگ غير معمولي است . مثلا من كتابي در كتابخانه دارم به نام فرهنگ شيطان كه همه چيز را از ديد شيطان معنا كرده . اتفاقا اين نوشته اولي را مي توان در آن كتاب جاي داد . (مرمت آثار باستاني - ويلاي مدرن ) در نوع خود بي نظير است . من خيلي كيف كردم با اين نوشته . هر چنذ نه به عنوان داستان . مي تواني در اين مسير هم كار كني و موفق باشي ولي اسمش را من يكي نمي توانم داستان كوتاه يا خيلي خيلي كوتاه بنامم .
درباره ي دومي بايد بگويم خيلي ساده است . اصلا من بودم حذفش مي كردم . اين را هم در زمره ي همان فرهنگ شيطاني قرار مي دهم ولي از نوع ضعيف . اصلا مگر مردم معمولي غير از اين چيزي دارند . معلوم است كه ندارند . داستان هم نيست . چون هيچ جرياني ندارد . يك جمله ي سمبليك و كلي است كه واقعا هم صدق مي كند . خيلي با اينيكي حال نكردم .